اختلال وسواسی-جبری

 
 
 

همه ما هر از گاهی دارای افکار برجای مانده از گذشته در ذهنمان هستیم. این افکار، حتی با وجود عدم تمایل خود ما، به طور مرتب به ذهن ما می‌آیند و طبیعت تکرار شونده آن‌ها تا حدّی موجبات ناراحتی ما را فراهم می‌سازد. گاهی متوجه می‌شویم که یک خط از یک ترانه به طور مداوم به ذهن ما می‌آید، گرچه خود ما نمی‌خواهیم. همچنین برخی از ما گاهی مجبور به انجام یک کار به شیوه‌ای می‌شویم که خودمان می‌دانیم غیرمنطقی و احمقانه است. به این‌ها نشخوار ذهنی و عمل وسواسی گفته می‌شود. البته به دلیل آن که این مشکلات معمولاً زودگذر هستند به عنوان مشکلات آسیب‌شناسانه تلقی نمی‌گردند.
نوع حاد این مشکلات که برخی از افراد گرفتار آن هستند اختلال وسواسی-جبری نام دارد. افراد مبتلا به این اختلال روانی به راحتی نمی‌توانند از شرّ افکار و اعمال مربوط خلاصی یابند و این اختلال به صورت گرفتاری و ناراحتی بزرگی برای آن‌ها در می‌آید. برای مثال، در یک نفر ممکن است این حس به وجود آید که دستانش کثیف است و به طور مکرّر به شستشوی دستانش بپردازد. او همچنین ممکن است فکر کند که اگر دستانش را نشوید میکروب‌ها به هنگام غذا خوردن وارد بدنش خواهند شد. و یا در فرد دیگری ممکن است به طور ناگهانی ترس از بیماری هاری به وجود آید. حتی دیدن سایه سگ هم برای او کافی است که زنجیره‌ای از افکار ناخوشایند در ارتباط با هاری و پیامدهای وحشتناک آن را به ذهنش آورد. وقتی با او صحبت می‌شود او می‌پذیرد که ترسش غیرمنطقی است و هیچگونه پایه علمی ندارد. او حتی ممکن است مطالب علمی متعدد و گوناگونی درباره این اختلال روانی بخواند و همه چیز را درباره آن دریابد. امّا با همه این‌ها نتواند از شرّ این افکار خلاصی یابد. او ممکن است رفت و آمد با دوستان یا خویشاوندانی که سگ دارند را متوقف کند. و حتی با حاد شدن این اختلال، از خانه‌اش هم حتی‌المقدور خارج نشود.
بر حسب موارد گزارش شده، تخمین زده می‌شود که 20 تا 30 درصد مردم به نوعی گرفتار این اختلال باشند. انواع اصلی و شایع اختلال وسواسی-جبری عبارتند از شستشو، کنترل و شمارش.

شستشو
همان گونه که در بالا گفته شد، بسیاری از افراد به طور وسواسی به شستشوی مداوم دست‌ها و یا تمام بدنشان می‌پردازند. این افراد حس می‌کنند که در تماس با آلودگی یا کثیفی قرار گرفته‌اند و باید آن بخش از بدنشان را تمیز کنند. برخی از این بیماران آنقدر دستشان را می‌شویند که پوستشان خشک می‌شود و دچار بیماری‌های پوستی می‌گردند. برخی دیگر ممکن است برای جلوگیری از آلودگی دائماً دستکش به دست داشته باشند و یا هرگز با دست اقدام به خوردن چیزی نکنند.

کنترل
برخی از افراد از نظر ذهنی گرفتار کنترل و بررسی مداوم هستند. برای مثال، فردی ممکن است بارها درب خانه‌اش را کنترل کند که قفل کرده است یا نه. بیماری را می‌شناختم که هر روز صبح به طور میانگین هشت بار قفل بودن یا نبودن درب خانه را کنترل می‌کرد و گاهی بعد از رفتن به محل کار، تلفنی از همسایگان درخواست می‌کرد که درب خانه‌اش را کنترل کنند که باز نمانده باشد.

شمارش
این اختلال در بعضی بیماران به شکل شمارش مکرّر مداوم، به ویژه در هنگام انجام بعضی فعالیت‌ها، بروز می‌کند. دانش‌‌آموزی را می‌شناختم که هر روز صبح قبل از رفتن به کلاس، تمام چراغ‌های راهروهای مسیر خود را می‌شمرد. دانش‌آموز دیگری عادت داشت قبل از ورود به سالن امتحان، بیست و یک بار درِ خودنویسش را باز و بسته کند. کودکان معمولاً این مشکل خود را با کس دیگری در میان نمی‌گذارند و اولیاء و معلمان آن‌ها از طریق افت عملکرد تحصیلی آن‌ها متوجه مشکل می‌شوند. وقتی از دانش‌آموز اولی علّت شمارش چراغ‌ها را پرسیدند گفت که این کار را به منظور باز شدن فکرش قبل از حضور در کلاس انجام می‌داده و دومی گفت که حس می‌کرده اگر به طور مرتب درِ خودنویسش را باز و بسته کند، سوالات امتحان آسانترخواهند شد.
اختلال وسواسی- جبری (OCD) به این شکل توصیف می‌گردد: افکار یا اعمال تکرار شونده در فرد، به صورتی که باعث اضطراب وی گردد و با علم به غیرمنطقی بودن آن‌ها نتواند به راحتی آن‌ها را از ذهنش خارج سازد.

درمان
خوشبختانه برای درمان اختلال وسواسی-جبری هم روش‌های رفتار درمانی و هم دارو درمانی وجود دارد. با وجودی که هر یک از این دو روش می‌توانند به تنهایی وضعیت بیمار را تا حدّ قابل ملاحظه‌ای بهبود بخشند امّا ترکیب آن دو بهترین نتیجه را به بار می‌آورد.

 
 

ترجمه:  کلینیک الکترونیکی روان‌یار

منبع

"Obsessive Compulsive Disorder", Dr. Krishna Prasad Sreedhar,
 http://www.psychology4all.com

مقالات مرتبط

* مقدمه‌ای بر تغییر رفتار
* انواع روان درمانی 
 

 
 

:نظر خود را در مورد اين مطلب اعلام نماييد
( 42  رای )
 
بی استفاده کم استفاده متوسط مفید خيلی مفید
 
     
 
 
 
 
   
 
 
© Copyright 2009 Ravanyar Clinic. All Rights Reserved.