1387/05/12
پاداش
 

 

مردى در جهنم بود که فرشته‌اى براى کمک به او آمد و گفت: من تو را نجات می‌دهم براى اين‌که تو روزى کارى نيک انجام داده‌اى فکر کن ببين آن را به خاطر می‌آورى يا نه؟
او فکر کرد و به يادش آمد که روزى در راهى که می‌رفت عنکبوتى را ديد اما براى آن‌که او را له نکند راهش را کج کرد و از سمت ديگرى عبور کرد.
فرشته لبخند زد و بعد ناگهان تار عنکبوتى پايين آمد و فرشته گفت: تارعنکبوت را بگير و بالا برو تا به بهشت بروى.
مرد تار عنکبوت را گرفت درهمين هنگام جهنميان ديگر هم که فرصتى براى نجات خود يافتند به سمت تار عنکبوت دست دراز کردند تا بالا بروند اما مرد دست آنها را پس زد تا مبادا تار عنکبوت پاره شود و خود بيفتد.
ناگهان تار عنکبوت پاره شد و مرد دوباره به سمت جهنم پرت شد فرشته با ناراحتى گفت: تو تنها راه نجاتى را که داشتى با فکر کردن به خود و فراموش کردن ديگران از دست دادى.
ديگر راه نجاتى براى تو نيست و بعد فرشته ناپديد شد.

 

ارسال شده توسط خانم الهه امينى (از اعضاى روان‌يار)

منبع :

:نظر خود را در مورد این مطلب اعلام نمایید
( 65 راى )
خیلی بیمزه بیمزه متوسط جالب خیلی جالب
 
     
 
 
 
     
 
   
 
 
© Copyright 2009 Ravanyar Clinic. All Rights Reserved.