1387/09/06
مولانا و كيمياى مراقبه
 

 
در جهان تنها يك فضيلت وجود دارد:
و آن آگاهى است
و تنها يك گناه:
و آن جهل است
و در اين بين، باز بودن و بسته بودن چشم‌ها،
تنها تفاوت ميان انسان‌هاى آگاه و ناآگاه است.
نخستين گام براى رسيدن به آگاهى
توجه كافى به كردار، گفتار و پندار است.
زمانى كه تا به اين حد از احوال جسم،
ذهن و زندگى خود با خبر شديم،
آن‌گاه معجزات رخ می‌دهند.
در نگاه مولانا و عارفانى نظير او
زندگى، تلاش‌ها و روياهاى انسان
سراسر طنز است!
چرا كه انسان ناآگاهانه
همواره به جست‌وجوى چيزى است
كه پيشاپيش در وجودش نهفته است.
اما اين نكته را درست زمانى می‌فهمد
كه به حقيقت می‌رسد.
نه پيش از آن!
مشهور است كه «بودا» درست در نخستين شب
ازدواجش، در حالى كه هنوز آفتاب اولين صبح
زندگى مشتركش طلوع نكرده بود، قصر پدر را در
جست‌وجوى حقيقت ترك می‌كند. اين سفر ساليان
سال به درازا می‌كشد و زمانى كه به خانه باز می‌گردد
فرزندش سيزده ساله بوده است! هنگامى كه
همسرش بعد از اين همه انتظار چشم در چشمان
«بودا» می‌دوزد، آشكارا حس می‌كند كه او به حقيقتى
بزرگ دست يافته است. حقيقتى عميق و متعالى.
بودا كه از اين انتظار طولانى همسرش
شگفت‌زده شده بود از او می‌پرسد: چرا به دنبال
زندگى خود نرفته‌ای؟!
همسرش می‌گويد: من نيز در طى اين سال‌ها
همانند تو سوالى در ذهن داشتم و به دنبال پاسخش
می‌گشتم! می‌دانستم كه تو بالاخره باز می‌گردى
و البته با دستانى پر! دوست داشتم جواب سوالم را
از زبان تو بشنوم، از زبان كسى كه حقيقت را
با تمام وجودش لمس كرده باشد. می‌خواستم بپرسم
آيا آن چه را كه دنبالش بودى در همين جا و در
كنار خانواده‌ات يافت نمی‌شد؟!
و بودا می‌گويد: «حق با توست! اما من پس از
سيزده سال تلاش و تكاپو اين نكته را فهميدم كه
جز بی‌كران درون انسان نه جايى براى رفتن هست
و نه چيزى براى جستن»!
حقيقت بی‌هيچ پوششى
كاملاً عريان و آشكار در كنار ماست
آن قدر نزديك
كه حتى كلمه نزديك هم نمی‌تواند واژه درستى باشد!
چرا كه حتى در نزديكى هم
نوعى فاصله وجود دارد!
ما براى ديدن حقيقت
تنها به قلبى حساس
و چشمانى تيزبين نياز داريم.
تمامى كوشش مولانا
در حكايت‌هاى رنگارنگ مثنوى
اعطاى چنين چشم
و چنين قلبى به ماست
او می‌گويد:
معجزات همواره در كنار شما هستند
و در هر لحظه از زندگی‌تان رخ می‌دهند
فقط كافى است نگاه‌شان كنيد
او گويد:
به چيزى اضافه‌تر از ديدن
نيازى نيست!
لازم نيست تا به جايى برويد!
براى عارف شدن
و براى دست‌يابى به حقيقت
نيازى نيست كارى بكنيد!
بلكه در هر نقطه از زمين،
و هر جايى كه هستيد
به همين اندازه كه با چشمانى كاملا باز
شاهد زندگى
و بازی‌هاى رنگارنگ آن باشيد،
كافى است!
اين موضوع در ارتباط با گوش دادن هم
صدق می‌كند!
تمامى راز مراقبه
در همين دو نكته خلاصه شده است
«شاهد بودن و گوش دادن»
اگر بتوانيم
چگونه ديدن و چگونه شنيدن را بياموزيم
عميق‌ترين راز مراقبه را فرا گرفته‌ايم!
 

---

منبع :

:نظر خود را در مورد این مطلب اعلام نمایید
( 86 راى )
خیلی بیمزه بیمزه متوسط جالب خیلی جالب
 
     
 
 
 
     
 
   
 
 
© Copyright 2009 Ravanyar Clinic. All Rights Reserved.