1387/12/12
افکار ما
 

 

حيوانات به سادگى به ما نشان می‌دهند که چطور می‌توان «محدوديت‌هاى ذهنی» تحميل شده را پذيرفت. «کک»، «فيل» و «دلفين» مثال‌هاى خوبى هستند. «کک»ها حيوانات کوچک جالبى هستند، آنها گاز می‌گيرند و خيلى خوب می‌پرند. آن‌ها به نسبت قدشان قهرمان پرش ارتفاع هستند. اگر يک کک را در ظرفى قرار دهيم از آن بيرون می‌پرد. پس از مدتى روى ظرف را سرپوش می‌گذاريم تا ببينيم چه اتفاقى رخ می‌دهد. کک می‌پرد و سرش به در ظرف می‌خورد و با کمى سر درد پايين می‌آيد. دوباره می‌پرد و همان اتفاق می‌افتد. اين کار مدتى تکرار می‌شود و سرانجام در ظرف را بر می‌داريم، کک دوباره می‌پرد ولى فقط تا همان ارتفاع که سرپوش برداشته شده، درست است که محدوديت فيزيکى رفع شده است ولى کک فکر می‌کند اين محدوديت همچنان ادامه دارد. «فيل»‌ها را می‌توان با محدوديت ذهنى کنترل کرد. پاى فيل‌هاى سيرک را در مواقعى که نمايش نمی‌دهند می‌بندند. بچه فيل‌ها را با طناب‌هاى بلند و فيل‌هاى بزرگ را با طناب‌هاى کوتاه، به نظر می‌آيد که بايد برعکس باشد زيرا فيل‌هاى پرقدرت به سادگى می‌توانند ميخ طناب‌ها را از زمين بيرون بکشند ولى اين کار را نمی‌کنند علت اين است که آنها در بچگى طناب‌هاى بلند را کشيده‌اند و سعى کرده‌اند خود را خلاص کنند. سرانجام روزى تسليم شده و دست از اين کار کشيده‌اند. از آن پس آن‌ها تا انتهاى طناب می‌روند و می‌ايستند. آنها اين محدوديت را پذيرفته‌اند. دکتر «ادن رايل» يک فيلم آموزشى در مورد محدوديت‌هاى تحميلى تهيه کرده است. نام اين فيلم «می‌توانيد بر خود غلبه کنيد» است. در اين فيلم يک نوع «دلفين» در تانک بزرگى از آب قرار می‌گيرد. نوعى ماهى که غذاى مورد علاقه دلفين است نيز در تانک ريخته می‌شود. دلفين به سرعت ماهی‌ها را می‌خورد. دلفين که گرسنه می‌شود تعدادى ماهى ديگر داخل تانک قرار می‌گيرند ولى اين بار در ظروف شيشه‌اى. دلفين به سمت آنها می‌آيد ولى هربار پس از برخورد با محافظ شيشه‌اى به عقب رانده می‌شود پس از مدتى دلفين از حمله دست می‌کشد و وجود ماهی‌ها را نديده می‌گيرد. محافظ شيشه‌اى برداشته می‌شود و ماهی‌ها در داخل تانک به حرکت در می‌آيند، آيا می‌دانيد چه اتفاقى می‌افتد؟ دلفين از گرسنگى می‌ميرد در حاليکه غذاى مورد علاقه او در اطرافش فراوان است ولى محدوديتى که دلفين پذيرفته است او را می‌کشد. اين محدوديت‌ها در مورد ما انسان‌ها هم وجود دارد و در واقع حاکم بر افکار و زندگى ماست. البته عاملى به نام کنجکاوى در جهت عکس اين محدوديت‌ها عمل کرده و ما را از بسيارى از حيوانات مجزا نگاه می‌دارد. با اين حال اين محدوديت‌هاى ذهنى هستند که حدود و مرزهاى زندگى ما را تشکيل می‌دهند، اين طور نيست؟ اگر به اين فکر می‌کنيد که اينطور نيست، بهتر است نگاهى به فرهنگ خود و فرهنگ ملل ديگر بياندازيد. همه ما فکر می‌کنيم که نکاتى که در فرهنگ و آداب و رسوم ما گفته شده، درست است و بايد به آنها عمل کنيم. درحالى که در فرهنگ‌هاى مختلف روش‌هاى متفاوتى براى زندگى وجود دارد. پس آنچه که از نظر ما نادرست است از ديد فرهنگى ديگر ممکن است درست باشد. آيا اين تنها يک «محدوديت ذهنی» نيست؟ البته بايد اين را هم خاطر نشان کرد که بسيارى از اين محدوديت‌ها شکل دهنده جامعه است و براى حفظ جامعه انسانى کاملاً لازم و ضرورى است، اما تا چه حد آن لازم و تا چه حد آن تنها دست و پاگير و مانع پيشرفت است؟ براى رسيدن به پاسخ اين سوال کافى است که يک بار ديگر نگاهى به خود و زندگى و افکار خود بياندازيد.

 

---

منبع :

:نظر خود را در مورد این مطلب اعلام نمایید
( 103 راى )
خیلی بیمزه بیمزه متوسط جالب خیلی جالب
 
     
 
 
 
     
 
   
 
 
© Copyright 2009 Ravanyar Clinic. All Rights Reserved.