1388/05/07
عشق چيست؟
 

 
دخترى کنجکاو می‌پرسيد:
ايها الناس عشق يعنى چه؟
دخترى گفت: اولش رويا
آخرش بازى است و بازيچه
مادرش گفت: عشق يعنى رنج
پينه و زخم و تاول کف دست
پدرش گفت: بچه ساکت باش
بى‌ادب! اين به تو نيامده است
رهروى گفت: کوچه‌اى بن بست
سالکى گفت: راه پر خم و پيچ
در کلاس سخن معلم گفت:
عين و شين است و قاف، ديگر هيچ
دلبرى گفت: شوخى لوسى است
تاجرى گفت: عشق کيلو چند؟
مفلسى گفت: عشق پر کردن
شکم خالى زن و فرزند
شاعرى گفت: يک کمى احساس
مثل احساس گل به پروانه
عاشقى گفت: خانمان سوز است
بار سنگين عشق بر شانه
شيخ گفتا:گناه بى بخشش
واعظى گفت: واژه بى معناست
زاهدى گفت: طوق شيطان است
محتسب گفت: منکر عظما ست
قاضى شهر عشق را فرمود
حد هشتاد تازيانه به پشت
جاهلى گفت: عشق را عشق است
پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت
رهگذر گفت: طبل تو خالى است
يعنى آهنگ آن ز دور خوش است
ديگرى گفت: از آن بپرهيزيد
يعنى از دور کن بر آتش دست
چون که بالا گرفت بحث و جدل
توى آن قيل و قال من ديدم
طفل معصوم با خودش مى گفت:
من فقط يک سوال پرسيدم!
 

---

منبع :

:نظر خود را در مورد این مطلب اعلام نمایید
( 78 راى )
خیلی بیمزه بیمزه متوسط جالب خیلی جالب
 
     
 
 
 
     
 
   
 
 
© Copyright 2009 Ravanyar Clinic. All Rights Reserved.