1388/12/08
جعبه سياه
 

 
در دستانم دو جعبه دارم که خدا به من داده است. او گفت: غصه‌هايت را درون جعبه سياه بگذار و شادى‌هايت را درون جعبه طلايى. به حرف خدا گوش کردم. شادى‌ها و غصه‌هايم را درون جعبه‌ها گذاشتم. جعبه طلايى روز به روز سنگين‌تر مى‌شد و جعبه سياه روز به روز سبک‌تر.
از روى کنجکاوى جعبه سياه را باز کردم تا علت را دريابم. ديدم که ته جعبه سوراخ است و غصه‌هايم از آن بيرون مى‌ريزد. سوراخ جعبه را به خدا نشان دادم و گفتم: در شگفتم که غصه‌هاى من کجا هستند؟ خدا با لبخندى دلنشين گفت: اى بنده من! همه آن‌ها نزد من٬ اينجا هستند.
پرسيدم پروردگارا! چرا اين جعبه‌ها را به من دادى؟ چرا ته جعبه سياه سوراخ بود؟ گفت: اى بنده من! جعبه طلايى را به تو دادم تا نعمت‌هاى خود را بشمارى و جعبه سياه را براى اينکه غم‌هايت را دور بريزى...
 

ارسال شده توسط خانم الهه امینی (از اعضای روان‌یار)

منبع :

:نظر خود را در مورد این مطلب اعلام نمایید
( 79 راى )
خیلی بیمزه بیمزه متوسط جالب خیلی جالب
 
     
 
 
 
     
 
   
 
 
© Copyright 2009 Ravanyar Clinic. All Rights Reserved.