افسردگى زنان درد و درمان
 

1387/10/24
 
 
سلامتی - عصمت سپهری:

افسردگى، بيمارى شايع عصر ماست و در كشورهاى مختلف جهان روندى فزاينده دارد.

مشكلات زندگى ماشينى و همچنين بحران‌هاى اجتماعى و فرهنگى جوامع، باعث تشديد افسردگى شده است. امروزه به‌علت شيوع بالاى افسردگى در جوامع، از آن به «سرما‌خوردگى روانی» ياد می‌شود ‌طورى كه در آمريكا آمار سال ٢٠٠٦، نشان می‌دهد بيمارى افسردگى، بيمارى اول است و نزديك به ٦٠ ميليون نسخه داروى ضد‌افسردگى، در داروخانه‌ها فروخته شده است.

پژوهش‌هاى ٥٠سال اخير نشان داده كه كمبود ماده‌اى به‌نام «سرتونين» در مغز، يكى از عوامل ايجاد افسردگى است. روان‌شناسان نيز بر اين باورند كه فقدان تجارب مثبت از قبيل عشق و محبت و حمايت عاطفى در روابط انسانى، منجر به افسردگى می‌شود. افسردگى علائمى چون كناره‌گيرى از مردم، مشكلات تمركز، كم‌خوابى يا پرخوابى، اختلال در غذاخوردن و احساس گناه يا بی‌ارزشى دارد. انديشيدن به مرگ و تمايل به‌ خودكشى نيز از ديگر علائم شايع افسردگى است.

مطالعات مختلف از اين حكايت می‌كند كه ميزان افسردگى در زنان دوبرابر مردان است. پروين شكور، كارشناس ارشد روان‌شناسى بالينى می‌گويد: «افسردگى به‌عنوان يكى از شايع‌ترين اختلالات رفتارى و روانى در مردان حدود ١٥درصد و در زنان ٢٥درصد است». (شكور. پروين، روان هم گاهى سرما می‌خورد، ص١)

كارشناسان افسردگى را بعد از ايست قلبى، مهم‌ترين علل مرگ‌و‌مير زنان می‌دانند. افسردگى علل متعددى دارد. عوامل زيستى و وراثتى، شخصيت فرد و عوامل محيطى در بروز افسردگى دخيل هستند. البته در زنان، شيوه زندگى، شرايط بيولوژيك و عوامل خاصى مانند توليد مثل، هورمون‌هاى ژنتيك، باردارى، زايمان و يائسگى در افسردگى تاثير دارند. اعضاى خانواده از جمله همسر می‌توانند در تخفيف و تسكين اين اختلالات، نقش ايفا كنند، چنان‌كه دكتر امان‌ا... قرائی‌مقدم، جامعه‌شناس ايرانى، نقش حمايتى همسر در دوران باردارى و زايمان را تا حد زيادى در رفع اضطراب و نگرانى زن مؤثر می‌داند. (قرائی‌مقدم.امان ا...، آموزش و پرورش، ص٣)

امروزه به خاطر مشاركت زنان در فعاليت‌هاى اجتماعى و اقتصادى و كم‌توجهى دولت‌ها و نيز سست شدن جايگاه خانواده، زنان، آسيب‌پذيرتر شده‌اند. دكتر قاسم قاضى، روان‌شناس در اين باره می‌گويد: «بررسی‌ها در سراسر دنيا نشان می‌دهد كه زنان براى ابتلا به افسردگى مستعد‌تر هستند و اين موضوع با مسائل شغلى، ارتباطات اجتماعى، مسئوليت‌پذيرى، دغدغه مالى و حمايت‌هاى روانى و اجتماعى مرتبط است».

دكتر قاضى معتقد است زنان به‌علت حساسيت‌هاى بالا، زود ‌رنج‌ بودن، عاطفه شديد و توجه زياد به جزئيات، بيشتر در معرض احساسات و هيجانات منفى و بالاخره افسردگى قرار دارند. (قاضى. قاسم، روان هم گاهى سرما می‌خورد، ص٢)

از ديگر عواملى كه زنان را به سمت افسردگى سوق می‌دهد، می‌توان به استرس و فشارهايى كه در بيرون از محيط خانه تحمل می‌كنند، اشاره كرد. امروزه به‌دليل عدم ‌هماهنگى ميان وظايف همسرى و مادرى از يك سو و اشتغال زنان از سوى ديگر، فشار روحى مضاعفى به آنها وارد می‌شود. دكتر قرائی‌مقدم در اين باره می‌گويد: «وقتى در جامعه، زن بايد دوشادوش مرد براى تامين مايحتاج زندگى كار كند، به جهت آنكه حساس‌تر و عاطفی‌تر است، بيشتر در معرض افسردگى قرار می‌گيرد.» (همان)

جسيكا اندرسون، پزشك زنان در آمريكا در اين باره می‌نويسد: «حقيقت اين است كه دارا بودن يك شغل طاقت‌فرسا در جامعه و هماهنگى آن با كارهاى داخل منزل، براى زنان سخت و تنش‌زا است.» (اندرسون. جسيكا، افتخار مادر بودن، ص ٥٠)

خانم اندرسون می‌افزايد: «٦٠درصد از مادران شاغل در آمريكا گزارش داده‌اند كه استرس و فشار روحى، بحرانی‌ترين و خطرناك‌ترين مسئله‌اى است كه آنان با آن روبه‌رو هستند.» وى معتقد است: «بسيارى از زنان يك روز طولانى را در اداره به پايان می‌رسانند، سپس بچه‌هايشان را از مهد‌كودك بر‌می‌دارند، شامى دست و پا می‌كنند، به امور درسى بچه‌ها رسيدگى می‌كنند و با توده‌اى از لباس‌هاى چرك روبه‌رو می‌شوند.»

جسيكا می‌گويد: «كشمكش هميشگى و پيوسته ميان كار و ضرورت‌هاى خانوادگى، باعث می‌شود كه بسيارى از زنان احساس كنند گويى در انجام كامل هر دو مسئوليت، ناتوان و عاجز هستند. همين مسئله سبب اندوه زنان و در نهايت افسردگى آنان می‌شود.» (اندرسون. جسيكا، افتخار مادر بودن، ص٥٣)

از ديگر عوامل افسردگى، رواج جنگ و خشونت در عصر حاضر است. امروزه زنان و كودكان در فلسطين، لبنان، عراق و افغانستان كشته و آواره می‌شوند. نداشتن سرپناه براى زنان فلسطينى نه تنها سبب افسردگى آنها می‌شود بلكه تاثر همه زنان دنيا را برمی‌انگيزد. جنگ‌هايى كه بر بشر امروز تحميل می‌شود، می‌تواند از عوامل افسردگى در زنان باشد.

خانواده‌هاى آمريكايى نيز از جنايات رهبرانشان دچار رنج و سرخوردگى هستند. روزنامه نيويورك تايمز نوشته است: «نيروهاى ارتش آمريكا پس از گذراندن دوران خدمت در عراق با درگيری‌هاى غير منتظره‌اى در زندگى مشترك خانوادگى روبه‌رو می‌شوند و زندگى اكثريت آنها به طلاق می‌انجامد.» لويى دانتون يكى از نظاميان آمريكايى می‌گويد: «سربازان بعد از بازگشت از عراق نمی‌توانند به زندگى مشتركشان ادامه دهند و با همسران و فرزندانشان مشكل پيدا می‌كنند كه دليل آن، فشارهاى روحى شديد ناشى از جنگ است.» براساس مقياس‌هاى روان‌شناسى، طلاق ٧٥درصد به فرد ضربه روحى وارد می‌كند.

علاوه بر اين، خشونت عصر حاضر كه از طريق رسانه‌ها به افراد تحميل می‌شود، از ديگر عوامل افسردگى است. پائول كوتل، روان‌پزشك مركز پزشكى پنسيلوانيا دريافته است كه ارتباط تنگاتنگى بين استرس و تماشاى مداوم تلويزيون از سوى كودكان وجود دارد و موجب افسردگى آنها در سن ٢٤سالگى می‌شود. وى می‌گويد: «هزاران ساعت تماشاى تلويزيون، كودكان ما را در معرض خشونت‌هاى ابلهانه مكرر قرار می‌دهد و آنها را هرچه بيشتر از تماس‌هاى اجتماعى و خانوادگى دور می‌كند.»

براى درمان افسردگى ساليان متمادى است كه از روش‌هاى دارودرمانى و روان‌درمانى استفاده می‌شود. فرد در مسير روان‌درمانى بايد بكوشد افكار غلط و منفى درباره خود و اطرافيان را از ذهن خويش دور كند و رفتارش را تغيير دهد. اما امروزه ثابت شده كه هرچه افراد به معنويات و شعائر دينى، بيشتر گرايش پيدا كنند، كمتر دچار استرس‌ها و اختلال‌هاى روانى می‌شوند. دكتر جعفر بوالهرى، روان‌پزشك طى تحقيقاتى به اين نتيجه رسيده كه هرچه افراد، مذهبی‌تر باشند و گرايش به رفتارهاى دينى و مذهبى مانند نيايش، توكل به خداوند، خيرخواهى نسبت به همنوع، صله رحم و تعاملات صحيح اجتماعى در آنها قوی‌تر باشد، كمتر دچار افسردگى خواهند شد. (بوالهرى. جعفر، ص١)

دين اسلام نيز براى سالم‌ ماندن روح و روان انسان‌ها، راهكارهاى عملى را به افراد توصيه می‌كند. قرآن از انسان‌ها می‌خواهد كه در مقابله با سختی‌ها و مرارت‌هاى زندگى، صبر و شكيبايى را شيوه خود سازند. قرآن كريم، ياد خدا را مايه آرامش قلب‌ها می‌داند و می‌فرمايد: «او كسى است كه سكينه و آرامش را بر دل‌هاى مومنان نازل كرد تا ايمانى بر ايمانشان بيفزايند...» (سوره فتح، آيه ٤) همچنين قرآن از مردم می‌خواهد نسبت به همديگر نگرش منفى و گمان بد نداشته باشند.

اسلام براى مقابله با افسردگى، سفارش می‌كند كه انسان‌ها در چارچوبى معقول از نشاط برخوردار باشند. دين، نگاهى متعالى و هدفمند به مقوله شادى دارد. امام علی(ع) می‌فرمايد: «شادى، انبساط خاطر و نشاط می‌آورد و غم، گرفتگى خاطر و دلگيرى » (ميزان الحكمه، ص٢٤٤٩)

اسلام در زمينه شاد زيستن مردم، به برخى نكات جزئى نيز توجه كرده است. به‌عنوان مثال استفاده از بوى خوش كه موجب شادمانى است، از سنت‌هاى رسول خداست. پوشيدن لباس سفيد و روشن، نظافت، سير و سفر، شركت در مجالس جشن و شادى مثل مجالس عروسى و اطعام هنگام ازدواج و تولد فرزند و بازگشت از حج، تاكيد بر صله‌رحم و ديد و بازديد و غيره، همه از لوازم يك اجتماع شاد و پرتحرك هستند.

اسلام به‌ويژه از مردان می‌خواهد براى سلامت روحى و روانى خانواده به جايگاه زنان بيشتر توجه كنند. از نظر اسلام، زن مانند گل، لطيف و شكننده است لذا همسر به‌عنوان باغبان بايد در حفظ و مراقبت از آن بكوشد چراكه زن سالم و درستكار می‌تواند فرزندان سالم و خوش‌رفتار تحويل جامعه دهد. در اين ميان، نقش دولتمردان براى مشاركت‌دادن زنان در فعاليت‌هاى اجتماعى قابل توجه است.

آنان بايد متناسب با روحيات، ويژگی‌ها و استعدادهاى زنان، برنامه‌ريزى كنند. اگر زنان از حمايت‌هاى اجتماعى، فرهنگى و حقوقى لازم برخوردار شوند، در سازگارى ميان نقش‌هاى مادرى و همسرى با مشاركت‌هاى اجتماعى موفق‌تر خواهند بود، دراين صورت بيماری‌هايى مانند افسردگى در زنان كاهش يافته و از نيرو و تخصص آنان در مسير توسعه و سازندگى به شكلى مطلوب استفاده خواهد شد.

 
همشهری‌آنلاين
: منبع
 
 
 
 
 
 
     
 
   
 
 
© Copyright 2009 Ravanyar Clinic. All Rights Reserved.