خورد و خوراک هيجانى

 
 
   
 

نيتا در وزن کمک کردن مهارت دارد. او تا کنون بارها و بارها ٢٥ کيلوگرم از وزنش کم کرده است. او تمام رژيم‌هاى لاغرى و قرص‌هاى لاغرى را امتحان کرده است. انگار او سوار الاّکلنگ وزن کم کردن و وزن اضافه کردن است. هر بار که او يک رژيم غذايى را شروع مى‌کند، در انتها بيش از آنچه وزن از دست داده، اضافه وزن پيدا مى‌کند. او اکنون ١٣٥ کيلو وزن دارد و مى‌ترسد که وزنش به ١٥٠ کيلو برسد.
 نيتا، مثل خيلى‌هاى ديگر، دچار خورد و خوراک هيجانى است. غذا ديگر به منزله سوخت براى بدنش به حساب نمى‌آيد. بلکه دوست، همراه و تسلّى‌بخش و باعث حواس‌پرتى او از تجربيات هيجانى ناخوشايند در زندگى روزمره است. غذا براى او به منزله دارو عمل مى‌کند. يکبار او دريافت که خوردن به تسکين دردهاى او نيز کمک مى‌کند. اين تداعى بين خوردن و تسکين هيجانات، روز به روز در او تقويت مى‌شد.
 عوامل مختلفى وجود دارد که مى‌تواند باعث جنون خورد و خوراک در افراد شود. براى نيتا، تنهايى عامل اين کار بود. او در خانواده‌اى بزرگ شده بود که به او گفته بودند «اگر اين را بخورى ما دوستت خواهيم داشت.» بنابراين، خوردن در ذهن او با عشق تداعى پيدا کرده بود. اکنون هنگامى که نيتا احساس تنهايى مى‌کرد، به قلب گرسنه‌اش غذا مى‌رساند. يک وعده غذاى مفصّل براى او به منزله يک نامه صميمانه و پرمحبت از خانواده بود. اين ساده‌ترين راه براى پر کردن تنهائيش بود.
 جوليا ٦٧ کيلو بود و تنها ٥ کيلو اضافه وزن داشت اما او نيز دچار خورد و خوراک هيجانى بود. عامل خورد و خوراک او استرس بود. او در بخش بازگرداندن کالاهاى معيوب در يک فروشگاه بزرگ کار مى‌کرد و تمام روز بايد با مردم عصبانى سرو کلّه مى‌زد. او اعصاب خسته‌اش را با خوردن تسکين مى‌داد. او از رئيسش درخواست مى‌کرد که به او اجازه دهد به طبقه بالا که ماشين خودکار شيرينى فروشى قرار داشت برود تا خشمش را با يک چيز شيرين فرو نشاند. عامل چاقى سوزان، ترس بود. هنگامى که او تازه بالغ شده بود چند بار مورد تجاوز جنسى قرار گرفته بود. آسيبى که از اين حوادث ديده بود او را متقاعد کرده بود که اگر جذاب باشد امنيت نخواهد داشت. او اکنون که ٤٠ کيلو اضافه وزن داشت، احساس امنيت بيشترى مى‌کرد. او از اين که مورد توجه مردها قرار گيرد فرار مى‌کرد و آن را براى خود نوعى تهديد به حساب مى‌آورد. هر تلاشى براى کاهش وزن، به دليل افزايش آن ترس، دچار اخلال مى‌شد. هرگاه به ١٥ کيلويى وزن ايده‌آلش مى‌رسيد، نياز ناخودآگاه به امنيت در او بيدار مى‌شد.
 پاتريشيا هرگاه دچار افسردگى مى‌شد به خوردن روى مى‌آورد و به اين ترتيب براى مدتى بر مشکلاتش سرپوش مى‌گذاشت. او سرانجام با اين واقعيت روبرو شد که خودش و شيوه زندگيش را دوست ندارد.

 براى اين افراد، خورد و خوراک هيجانى و افزايش وزن حاصل از آن، نشانة يک موضوع عميق‌تر است. هر موضوع، داراى عوامل به وجود آورنده‌اى است که براى حل آن بايد ريشه‌يابى شود. هنگامى که افراد با علت‌ها روبرو مى‌شوند و به آن‌ها مى‌پردازند آنگاه روان درمانگر مى‌تواند مداخلات تأثيرگذارى براى ايجاد تغييرات مثبت داشته باشد. درمانگرى که تجربه کار با افراد دچار خورد و خوراک هيجانى را داشته باشد مى‌تواند با استفاده از تکنيک‌هاى جديدى مثل REMAP (يک الگوى درمانى جديد و جالب که با به کارگيرى طب فشاري- از روش‌هاى درمانى مخصوص به چين که در آن نقاط خاصى از بدن با فشار انگشت تحريک مى‌شود- حساسيت‌زدايى سريع ازدردهاى هيجانى را تسهيل مى‌کند.) به آن‌ها در ترميم آسيب‌هاى زمينه‌اى کمک کند و در آن‌ها مهارت‌هاى بهترى براى مديريت استرس به وجود آورد.
 روش‌هاى درمانى جديد، کار را بسيار آسان‌تر از قبل ساخته‌اند. با درمان علل خورد و خوراک هيجانى، مى‌توان وزن‌هاى ناخواسته را کاهش داد و زندگى سالم‌ترى داشت.

ترجمه: کلینیک الکترونیکی روان‌یار

منبع

“Emotional Eating, Steve B. Reed, L. P. C., L. M. F. T. ,
http://www.psychotherapy-center.com

مقالات مرتبط

 
     
 

:نظر خود را در مورد اين مطلب اعلام نماييد
( 32  رای )
 
بی استفاده کم استفاده متوسط مفید خيلی مفید
 
 
 
 
 
 
 
رژیم‌های غذایی معروف
کاهش وزن با شستشوی مغزی
آزمون‌های مرتبط            
تعیین وقت
 
 
 
© Copyright 2009 Ravanyar Clinic. All Rights Reserved.