من الان دانشجوی کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران هستم چند بار در زندگیم شدیدا دچار افسردگی شدید شدهام که یک بار زمانی بود که کنکور کارشناسی داشتم و به دلیل اینکه خودم را باور نداشتم شدیدا دچار اضطراب شدم و بعد افسردگی به سراغم آمد اما با توکل به خدا و اراده محکم توانستم پس از نه ماه جدال با افسردگی خودم را نجات بدهم و سال بعد در کنکور قبول شدم و پس از چهار سال بدون وقفه در کنکور ارشد رتبه نه را از آن خود کردم و فکر میکردم دیگه از افسردگی خبری نیست اما دل غافل پس از اینکه ترم یک ارشد را شروع کردم دوباره شدیدا افسرده شدم و فکر میکردم دیگه دنیا به آخر رسیده و همه بدبختیها مال من است اما این بار هم تسلیم نشدم و با توکل به خداوند و استفاده از تجربیات قبلم پس از نه ماه مقابله خوب شدم و اکنون درسهایم را تمام کردم و فقط دفاع از پایان نامهام مانده. در آخر میخوام بگم که همه چیز دست خود ماست و هر طوری فکر کنیم همان خواهیم شد و این بیماری تا آخر با ماست و در همه به نوعی وجود دارد و بسته به فکر طرف خود را بروز میدهد و در پایان از خدای مهربان میخواهم که هیچ بندهای را گرفتار این بیماری روحی نکند چون من خودم دو بار با این بیماری دست و پنجه نرم کردهام و میدانم چقدر سخت است.