داستان موفقیت شما چیست؟
     
 

این بخش در اختیار کسانی است که در گذشته دچار افسردگی یا اضطراب بوده و توانسته‌اند به شیوه‌های درمانی مختلف بر این مشکل خود غلبه کنند و مایلند تجربیات خود در این مورد را با دیگر بازدیدکنندگان سایت به اشتراک گذارند. هدف از راه‌اندازی این بخش، ایجاد انگیزه مثبت در مبتلایان به افسردگی و اضطراب برای مقابله و فائق آمدن بر مشکلات روانی خود است.
داستان‌های خود را (با نام واقعی یا مستعار) حداکثر در 500 کلمه برای ما ارسال کنید.
در صورتی که تمايل داريد ديگران با شما در ارتباط باشند، نشانی پست‌الکترونيک (email) خود را نيز درج نماييد.

 
   
   
   
     
   
 
 
      داستان‌هایی که تا کنون به دست ما رسیده به قرار زیر است:

     تعداد داستان‌های موجود : 38
صفحه 2 از 4
   
 
07/08/1387
: تاریخ   مریم : فرستنده  
 
 
  من 29 سالمه. یک عمر دچار احساسات بد و تجربه‌های تلخ بودم. اما تازه سه چهار سالی هست که فهمیدم که علت احساسهای بدم اضطراب شدید و کمی هم افسردگی هست. البته مطالعات روان‌شناسیم و فکر در مورد خودم و روحیاتم یک ده سالی قدمت داره. منشأ تمام اینها هم افکار... (ادامه) متن داستان:  
       
.
 
22/07/1387
: تاریخ   فرزند : فرستنده  
 
 
  من 23 سال داشتم که با همسر29ساله‌ام ازدواج کردم. او یک دیکتاتور کامل بود و از همه بدتر دهن‌بین و حسود هم بود. چون خودم او را انتخاب کرده بودم دوستش می‌داشتم و کور کورانه از او اطاعت می‌کردم. مدام خود را تخریب و او را بالا می‌بردم تا اینکه به مرز 40 ... (ادامه) متن داستان:  
       
.
 
21/07/1387
: تاریخ   sadatmand : فرستنده  
 
 
  من مردی هستم 40 ساله تا ماه رمضان امسال فردی لاقید بودم و به گناه و کارهای حرام و بازخورد آنها تقید نداشتم بعضی اوقات نماز می‌خواندم و بعضی اوقات هم نمی‌خواندم ولی یک نیروی درونی مرا به سوی خودش می‌کشاند تا اینکه در ماه مبارک رمضان امسال اراده خود را... (ادامه) متن داستان:  
       
.
 
18/06/1387
: تاریخ   امین : فرستنده  
 
 
  29سالم است و لیسانس هستم دو سال پیش با دختری که 8 سال از من کوچکتر بود ازدواج کردم (البته هنوز نخواستم صاحب هیچ فرزندی شوم) به جز یه هفته اول که با هم خوب بودیم مابقی همه با دعوا و غر زدن گذشت و من کاملا از لحاظ روانی به هم ریخته بودم چون من آدمی ب... (ادامه) متن داستان:  
       
.
 
03/06/1387
: تاریخ   نیکو : فرستنده  
 
 
  سلام، من 27 سال سن دارم و سه ساله که زندگی مشترکم رو شروع کردم. همسرم رو بی‌نهایت دوست داشتم. البته الان هم دوستش دارم ولی از زندگیم درس گرفتم که همه جا تعادل داشته باشم حتی توی عشق. توی این سه سال سختیهای زیادی کشیدم. همسرم بعد از گذشت چند ماه شروع ... (ادامه) متن داستان:  
       
.
 
23/05/1387
: تاریخ   mehran : فرستنده  
 
 
  من الان 16 سالمه. سه سال پیش یه نفر از من خواست قبول کنم که کار بدی با من انجام بده ولی قبول نکردم. دروغکی به همه گفت با من چکار بدی کرده چون می‌خواست من بهش اجازه بدم اون کارو با من انجامش بده ولی من نمیذاشتم. همه بچه‌های محل خبردار شده بودن و بعضی‌... (ادامه) متن داستان:  
       
.
 
24/04/1387
: تاریخ   صبا : فرستنده  
 
 
  من دختری 26 ساله که حدود 3 سال است ازدواج کردم اما تنها 11 ماه در خانه شوهرم بودم. و علت ان هم این بود که او مرا نمی‌خواست و دختر عموی خود را می‌خواست و وقتی عمویش جواب منفی به او داده بود او هم از سر لجبازی به خواستگاری من امد و من هم متاسفانه ازش خ... (ادامه) متن داستان:  
       
.
 
11/02/1387
: تاریخ   مينا : فرستنده  
 
 
  من با شوهرم مشكل داشتم و مشاوره هم رفتم اما تاثيری نداشت
بعد از مدت‌ها مطالعه و جستجو فهميدم كه عيب از خودمه
من بايد تغيير می‌كردم
من گرم شدم و ديدم كه شوهرم با ذره‌ای محبت صد برابر به من عشق ورزيد.
متن داستان:  
       
.
 
20/12/1386
: تاریخ   Majo : فرستنده  
 
 
  man shakhsi 39 saale, dar hale hazer dar America zendegi mikonam. Sarneveshte adami ba daste khodesh avaz mishe , va khod ra ya be tabahi ya be movafaghiyat mikeshone ya meresone......omid man hameshe in boodeh ke ba behtarinha kar , va moaasherat k... (ادامه) متن داستان:  
       
.
 
19/12/1386
: تاریخ   اراده : فرستنده  
 
 
  به نام خدای هستی بخش مهربان من حدود هفت سال است که طبق تجویز پزشک درحال مصرف داروهای ضدافسردگی هستم ولی اصلا نتیجه‌ای نگرفتم چون هیچوقت نتوانسته‌ام افکارم را عوض کنم حالا مطمئنم تا افکارم را عوض نکنم هیچ تغییری در من ایجاد نمی‌شود. تغییراتی مثل قناعت... (ادامه) متن داستان:  
       
.
بعدی
1 2 3 4
قبلی
   
 
 
 
© Copyright 2009 Ravanyar Clinic. All Rights Reserved.