داستان موفقیت شما چیست؟
     
 

این بخش در اختیار کسانی است که در گذشته دچار افسردگی یا اضطراب بوده و توانسته‌اند به شیوه‌های درمانی مختلف بر این مشکل خود غلبه کنند و مایلند تجربیات خود در این مورد را با دیگر بازدیدکنندگان سایت به اشتراک گذارند. هدف از راه‌اندازی این بخش، ایجاد انگیزه مثبت در مبتلایان به افسردگی و اضطراب برای مقابله و فائق آمدن بر مشکلات روانی خود است.
داستان‌های خود را (با نام واقعی یا مستعار) حداکثر در 500 کلمه برای ما ارسال کنید.
در صورتی که تمايل داريد ديگران با شما در ارتباط باشند، نشانی پست‌الکترونيک (email) خود را نيز درج نماييد.

 
   
   
   
     
   
 
 
      داستان‌هایی که تا کنون به دست ما رسیده به قرار زیر است:

     تعداد داستان‌های موجود : 38
صفحه 3 از 4
   
 
09/06/1386
: تاریخ   محمد جواد : فرستنده  
 
 
  من پسری 27 ساله هستم در سن 22سالگی دچار وسواس شدم. هر سال شدت بیماری بدتر می‌شد تا اینکه یک سال قبل شدت بیماری به حدی رسید که مجبور شدم برای درمان به متخصص مراجعه کنم. با مصرف دارو در حال حاضر یک سال است که بهبودی 90 درصدی پیدا کردم. به این نتیجه رس... (ادامه) متن داستان:  
       
.
 
02/06/1386
: تاریخ   شعله : فرستنده  
 
 
  بعد از زلزله بم دائم عکس‌ها رو نگاه می‌کردم تا اینکه سه ماه بعد تهران لرزید.
بدجوری مضطرب شدم. نه خوابم می‌برد نه می‌تونستم فکرم رو متمرکز کنم. ترم آخر دانشگاه بودم اما حتی لحظه‌ای فکر زلزله رهام نمی‌کرد. با 148 تماس گرفتم، با چند مشاور صحبت ک... (ادامه)
متن داستان:  
       
.
 
01/06/1386
: تاریخ   مريم : فرستنده  
 
 
  من دختر افسرده و خسته‌اى بودم. ٢٨ سال داشتم و ازدواج نکرده بودم. از قيافم بدم می‌آمد. احساس زشتى مى‌کردم. کار نداشتم. با فاميل اختلاف داشتم. همه موفق شده بودند و من با وجود اينکه تو خيلى کارا بااستعداد بودم همواره ناموفق بودم و تيره روز. هرکسى تو چه... (ادامه) متن داستان:  
       
.
 
07/05/1386
: تاریخ   ف.ع : فرستنده  
 
 
  من زنى ٣٦ ساله هستم كه حدود ٣ سال پيش يكى از نزديک‌ترين دوستانم را از دست دادم و دچار بيماری افسردگى شدم، شدت بيماری من طورى بود كه هر شب راهی بيمارستان می‌شدم و طی روز هم حال خوبی نداشتم تا اينكه با مراجعه به پزشك و استفاده از داروهای ضد افسردگى تا ... (ادامه) متن داستان:  
       
.
 
25/04/1386
: تاریخ   رقيه : فرستنده  
 
 
  با عرض سلام و ادب
نااميدی شايد بدترين دردها باشد.
برای من پيدا کردن کار شايد تبديل به رويا شده بود. برای فردی مثل من که فارغ‌التحصيل دانشگاه بودم تن دادن به هر کاری ممکن نبود. هر چه بيشتر به دنبال کار می‌گشتم کمتر می‌یافتم. هر کس، دوست، آشن... (ادامه)
متن داستان:  
       
.
 
22/03/1386
: تاریخ   ليلا : فرستنده  
 
 
  به نام خالق هستى بخش
سلام
من زنى ٢٦ ساله هستم ليسانسه و كارمند كه شعارم اينه كه هر روز خورشيد براى من طلوع مى‌كنه. در سن ١٥ سالگى با پسر عمه‌ام ازدواج كردم. او هم ١٩ سالش بود و دارای صفت با ارزش دل پاك و ظاهرى آراسته بود و عاشق و دلباخته. ... (ادامه)
متن داستان:  
       
.
 
05/03/1386
: تاریخ   بهشت : فرستنده  
 
 
  نمی‌دونم چگونه از افسردگی رهایی یافته‌ام. ولی حالا می‌بینم حالم بهتره. شنیده‌ام درمان افسردگی خود به خود هم صورت می‌گیرد. اما وقتی خود را غریق می‌دیدم به هر تخته پاره هم متوسل شده‌ام. همسرم با من ازدواج کرد ولی نمی‌دانست مبتلا به اضطراب افسردگی و وسو... (ادامه) متن داستان:  
       
.
 
20/02/1386
: تاریخ   م.د.پ : فرستنده  
 
 
  با عرض سلام
و با تشکر از دست اندرکاران سایت روان‌یار

من داستان خاصی ندارم ولی راهکارهایی را در ذیل به آن‌ها اشاره می‌کنم که در رسیدن به هدف‌ها و حل مشکلات راهگشا و مجرب است.

قبل از شروع این نکته را به یاد داشته باشیم:

... (ادامه)
متن داستان:  
       
.
 
18/02/1386
: تاریخ   mostafa : فرستنده  
 
 
  سلام.

من به افسردگی شدید دچار بودم. شش ماه شب و روز گریه می‌کردم و اين در زمانی بود که سه سال کنکور را از دست داده بودم (دو سال خدمت) و در حال حاضر شدن برای کنکور دوم بودم.

من توانستم در عرض چهار ماه درس خواندن وارد دانشگاه بش... (ادامه)
متن داستان:  
       
.
 
02/02/1386
: تاریخ   نگار : فرستنده  
 
 
  یکی بود یکی نبود یک دانشجوی دانشگاه فردوسی بود که شاگرد سوم کلاس بود ولی همیشه دوست داشت شاگرد اول باشه، یکی از روزهای اردیبهشت که دیگه مطمئن بود این ترم حتما شاگرد اول می‌شه اتفاق بدی افتاد پدرش... پدرش بدون اینکه هیچ مشکلی داشته باشه از پیش اونا رف... (ادامه) متن داستان:  
       
.
بعدی
1 2 3 4
قبلی
   
 
 
 
© Copyright 2009 Ravanyar Clinic. All Rights Reserved.